×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

فریاد ایرانی

[email protected]

× حقیقت
×

آدرس وبلاگ من

faryadirani.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/faryadeirani

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

مسئول این همه جهل کیست؟؟؟

 
امیر کبیر حالا بیا تماشا کن اگر تو برای جهالت مردمت گریه میگردی که نمی فهمند حالا باید خون بباری برای انهائی که می فهمند
 
روحت شاد
 
 
 
 
 
 
 
دعانویس با نوشتن دعا بر روی بدن لخت زنان،آنان را اغفال می کرد
مردی که به بهانه دعا نویسی ، زنان جوان را اغفال می کرد و آنان را وادار می کرد که
لخت شوند تا بر روی بدن آنها دعا بنویسد و آنان را مورد آزار جنسی قرار می داد، دستگیر شد .
هفته گذشته زنی به کلانتری ۱۸ قرچک ورامین رفت و علیه مردی دعا نویس شکایت کرد.
او گفت؛ من در زندگی ام مشکلاتی داشتم و هیچ راه حلی برای آنها پیدا نمی کردم تا اینکه از
همسایه ها شنیدم فردی در قرچک با دعا نویسی و رمالی مشکلات و گرفتاری ها را برطرف
می کند.. به امید اینکه زندگی ام به روال عادی برگردد و روزهای خوشی را تجربه کنم به
محل کار مرد رمال رفتم و از او خواستم برایم دعایی بنویسد .
آن مرد با حوصله به حرف هایم گوش کرد و از مشکلاتم باخبر شد. بعد گفت علاج کار را می داند و
دعایی بلد است که به همه این بدبختی ها پایان می دهد. زن شاکی ادامه داد؛ مرد دعا نویس به
من گفت برای اینکه دعا اثر بیشتری داشته باشد باید آن را روی بدنم بنویسد.
من که از گرفتاری‌ها به تنگ آمده بودم و دنبال راه نجاتی می گشتم واز طرفی چون آن مرد مسن بود
مخالفتی نکردم . پس از اینکه لباسم را در آوردم مرد دعا نویس همزمان با نوشتن، بدن من را لمس
می کرد و متوجه شدم که رفتار او غیر عادی است و من به رفتار او اعتراض کردم و خواستم لباسم را
بپوشم که او بدون توجه به واکنش من ، مرا مورد آزار جنسی قرار داد و به من تجاوز کرد.
پس از شکایات این زن ماموران با انجام هماهنگی های لازم به محل کار متهم که یک مغازه بود
رفتند و وی را در حالی که قصد داشت بر روی بدن زن دیگری دعا بنویسد، دستگیر کردند.
سرهنگ ایرج قاسم آبادی با معرفی متهم ۶۰ ساله به نام ?علی م.? از افرادی که مورد سوءاستفادۀ
او قرار گرفته اند خواست برای طرح شکایت به پلیس اطلاعات و عمومی ورامین مراجعه کنند.
 
 
روزی که امیرکبیر گریست
سال 1264 قمرى، نخستين برنامه‌ى دولت ايران براى واکسن زدن به فرمان اميرکبير آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ايرانى را آبله‌کوبى مى‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبى به امير کبير خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمى‌خواهند واکسن بزنند. به‌ويژه که چند تن از فالگيرها و دعانويس‌ها در شهر شايعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌يافتن جن به خون انسان مى‌شود
هنگامى که خبر رسيد پنج نفر به علت ابتلا به بيمارى آبله جان باخته‌اند، امير بى‌درنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد بايد پنج تومان به صندوق دولت جريمه بپردازد. او تصور مى کرد که با اين فرمان همه مردم آبله مى‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانويس‌ها و نادانى مردم بيش از آن بود که فرمان امير را بپذيرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبى سرباز زدند. شمارى ديگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مى‌شدند يا از شهر بيرون مى‌رفتند
روز بيست و هشتم ماه ربيع الاول به امير اطلاع دادند که در همه‌ى شهر تهران و روستاهاى پيرامون آن فقط سى‌صد و سى نفر آبله کوبيده‌اند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بيمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امير به جسد کودک نگريست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچه‌هايتان آبله‌کوب فرستاديم. پيرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امير، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبيم جن زده مى‌شود. امير فرياد کشيد: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اينکه فرزندت را از دست داده‌اى بايد پنج تومان هم جريمه بدهي.. پيرمرد با التماس گفت: باور کنيد که هيچ ندارم.. اميرکبير دست در جيب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمى‌گردد، اين پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز
چند دقيقه ديگر، بقالى را آوردند که فرزند او نيز از آبله مرده بود. اين بار اميرکبير ديگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گريستن کرد...
در آن هنگام ميرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى اميرکبير را در حال گريستن ديده بود. علت را پرسيد و ملازمان امير گفتند که دو کودک شيرخوار پاره دوز و بقالى از بيمارى آبله مرده‌اند. ميرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مى‌کردم که ميرزا احمدخان، پسر امير، مرده است که او اين چنين هاى‌هاى مى‌گريد. سپس، به امير نزديک شد و گفت: گريستن، آن هم به اين گونه، براى دو بچه‌ى شيرخوار بقال و چقال در شأن شما نيست
امير سر برداشت و با خشم به او نگريست، آنچنان که ميرزا آقاخان از ترس بر خود لرزيد. امير اشک‌هايش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى اين ملت را بر عهده داريم، مسئول مرگشان ما هستيم.
ميرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اينان خود در اثر جهل آبله نکوبيده‌اند
امير با صداى رسا گفت: و مسئول جهلشان نيز ما هستيم.. اگر ما در هر روستا و کوچه و خيابانى مدرسه بسازيم و کتابخانه ايجاد کنيم، دعانويس‌ها بساطشان را جمع مى‌کنند. تمام ايرانى‌ها اولاد حقيقى من هستند و من از اين مى‌گريم که چرا اين مردم بايد اين قدر جاهل باشند که در اثر نکوبيدن آبله بميرند
روحش شاد یادش گرامی

سه شنبه 7 اسفند 1391 - 12:39:57 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://moshkina.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 15 فروردین 1392   12:41:18 AM

 

r

rmm

http://hamvatan.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 6 فروردین 1392   10:59:00 PM

درود بر دوست عزیزم..خوشحالم که هنوز میبینمت و از مطالب زیبایت لذت میبرم .. در غیبت دوست دیگرمان سکوت  و به امید بازگشت او سال نو را به سهم خود به تو تبریک گفته و برایت در سال جدید بهترینها را آرزو دارم ...پاینده باشی و سرفراز

http://moshkina.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 5 فروردین 1392   11:59:09 PM

 فرياد خان  دوست گرامى من هم به نوبه ى خودم به شما تبريک ميگويم ,اين آغاز بر شما مبارک 

https://www.asheghedaryaa.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 13 اسفند 1391   4:28:38 PM

درود و سلام بر فرياد عزيز

حاكمان هر سرزميني شبيه به مردمان همان سرزمين هستند ، داستان آن زن قرچك وراميني و آ ن پير مرد بيشتر قابل تامل است ، متاسفانه مردم ما بيش از آنكه چشمهاي خود را باز كرده و ريشه مشكلات اجتماعي و زندگي خود را بشناسند ، بخاطر خرافه پرستي برخاسته از سوء استفاده هاي ديني و باور مابانه كه تا عميق ترين ريشه هاي باورهاي سنتي مردم مشرق زمين رسوخ كرده چاره كار را در نيروهاي ماورائي و دعا و جادو و جنبل مي يابند كه تداوم آن همواره با منافع عده اي كه آگاهي را دشمن كسب و كار خود مي دانند عجين گشته و تا زماني كه اين روند ادامه داشته باشد ، با وجود جهل و ناداني مفلس در نخواهد ماند ...و جا دارد براي مرداني چون امير كبير كه دغدقه مردم سرزمين خود را داشته اند را گرامي بداريم.

ممنون از اين پست قابل تامل

http://moshkina.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 12 اسفند 1391   11:59:21 AM

 فرياد عزيز زيبا وقابل تامل بود  اگر تاملى شود ,امثال امير را بسيار داشته وداريم اما در سياست عين ديانت خفه شده ايم  ,واى بر ما و واى بر ما 

http://faryadirani.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 8 اسفند 1391   5:17:34 PM

هومن گرامی دروود

ما هم اگر تک تک مون ذره ای احساس مسئولیت میکردیم شاید وضعمون این نبود

به امید آن روز

آخرین مطالب


بوی ماه مهر


همنوازی استاد بیگجه خانی و فرنام


یادش بخیر


ماه مرضان


شهناز شهنواز


مسئول این همه جهل کیست؟؟؟


زنانگی


حتما ببینید ،بسیار تاثیر گذاره


آموزش موسیقی سنتی ایران


آواز استاد شجریان برمزار همایون خرم


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

204212 بازدید

675 بازدید امروز

480 بازدید دیروز

2495 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements