فردوسی
چو با تخت منبر برابر شود همه نام "بوبکر" و "عمٌر" شود
تبه گردد اين رنجهای دراز شود ناسزا شاه گردن فراز
نه تخت و نه ديهيم بينی نه شهر ز اختر همه تازيان راست بهر
برنجد یکی دیگری برخورد به داد و به بخشش کسی ننگرد
ز پیمان بگردند و از راستی گرامی شود کژی و کاستی
پیاده شود مردم جنگجوی سوار آنکه لاف آرد و گفتگوی
رباید همی این از آن آن ازین ز نفرین ندانند باز آفرین
نهانی بتر زآشکارا شود دل شاهشان سنگ خارا شود
بداندیش گردد پدر بر پسر پسر بر پدر همچنین چاره گر
شود بنده ی بی هنر شهریار نژاد و بزرگی نیاید به کار
به گیتی نماند کسی را وفا روان و زبانها شود پر جفا
ازایران واز ترک و از تازیان نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود سخن ها به کردار بازی بود
همه گنجها زیر دامن نهند بمیرند و کوشش به دشمن دهند
چنان فاش گردد غم ورنج و شور که رامش به هنگام بهرام گور
نه جشن ونه رامش نه کوشش نه کام همه چاره و تنبل و ساز دام
زيان کسان از پی سود خويش بجويند و دين اندر آرند پيش
و اما عرب:
عرب هرکه باشد به من دشمن است بداندیش و بدخوی و اهریمن است
منابع:
1- http://immortals.blogfa.com
2- http://www.iras.ir/default.asp
همنوازی استاد بیگجه خانی و فرنام
حتما ببینید ،بسیار تاثیر گذاره
آواز استاد شجریان برمزار همایون خرم
209588 بازدید
223 بازدید امروز
426 بازدید دیروز
4471 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian